![]() |
||||||
ورزشیه توپ |
||||||
|
4.jpg
5.jpg
6.jpg
7.jpg
8.jpg
9.jpg
7.jpg
8.jpg
9.jpg
7.jpg
12.jpg
11.jpg
ShowLetter1.jpg
13.jpg
145.jpg
محمد دادکان : من هم با تعویض دایی موافق بودم!
محمد دادکان رئیس فدراسیون فوتبال ایران دیروز در حاشیه تمرین تیم ملی با خبرنگاران کلی حرف زد.
به گزارش خبرنگار اعزامی تبیاناز آلمان ، دادکان خواستار حمایت دولت، مردم، مسوولان و روزنامهها از تیم ملی شد و گفت : اگر تیم ملی ما باخته این فقط تقصیر بازیکن و مربی نیست ، بلکه تقصیر من مدیر هم هست.
اما الان باید همه از تیم ملی حمایت کنند و حمایت از تیم ملی باید همچنان ادامه یابد. اکنون انتقاد دردی را دوا نمیکند و ما نیاز به حمایت داریم.
وی تاکید کرد : این اتفاقات در فوتبال رخ میدهد و همانطور که شما دیدید ژاپن در حالی که با یک گل برابر استرالیا پیش بود در نهایت 3 بر یک شکست خورد؛
دادکان همچنین به برخی از خبرنگاران گفت : من هم معتقدم دایی باید تعویض می شد.
دادکان تصریح کرد که علی کریمی نباید از زمین بیرون می آمد اما اگر قرار به چنین تعویضی بود ، ما باید مسعود شجاعی را به میدان می فرستادیم و رسول خطیبی را هم جانشین دایی می کردیم تا تحرک تیم ایران بیشتر شود.
دادکان همچنین تلویحا از حضور رودباریان به جای میرزاپور درون دروازه خبر داد اما تاکید کرد تصمیم نهایی در باره ترکیب تیم را برانکو می گیرد.
کادر فنی وظیفهی خود را انجام میدهد و ما هم وظیفه خودمان را انجام میدهیم.
محمد دادکان اظهار کرد: خوشبختانه روحیهی تیم ملی پس از ناراحتیهایی که به خاطر شکست برابر مکزیک پیش آمده بود، بهتر شده است و بازیکنان در شرایط ایدهآلی هستند. امیدوارم در بازی پرتغال، تمامی نفرات نهایت توانشان را به نمایش بگذارند.
دادکان در مورد احتمال دخالت سازمان تربیت بدنی در مورد شرایط تیم ملی نیز اظهار کرد: تاکنون به کسی اجازه دخالت نداده و از این پس نیز نمیدهیم. فدراسیون کار خود را انجام میدهد و سازمان نیز وظایفش را اجرا میکند. انتظار داریم که سازمان تربیت بدنی همچنان به حمایتهایش ادامه دهد تا بتوانیم در بازیهای آینده نیز موفق باشیم.
دادکان در مورد خبر استعفای سرمربی تیم ملی نیزگفت: برانکو استعفا نداده است، بلکه پس از جام جهانی قرارداد این مربی با تیم ملی به پایان میرسد. اگر من در فدراسیون فوتبال بودم در مورد آینده کاری وی تصمیم میگیریم؛ اما،؛ تصور میکنم در صورت رفتنم از فدراسیون به احتمال زیاد برانکو نیز تیم ملی را ترک میکند.
فوتبال، سیاست، هویت و جهانی شدن
متن زیر، گفت وگو یی است با سردبیر نشریه «نیوریپابلیک» در باب ارتباط فوتبال، در دنیای امروز با آنچه به هویت و سیاست و فرهنگ جهانی مربوط می شود. حتماً بخوانید
* چگونه بینشی را که فوتبال درباره جهانی شدن عرضه میکند، خلاصه میکنید؟ این بینش چه فرقی با نگاهی که افرادی مانند جوزف استیگلیتز، بنجامین باربر یا ساموئل هانتینگتن بهدست میدهند، دارد؟
- پیش فرض کتاب من این است که از آنجایی که پدیده جهانی شدهتری از فوتبال در دنیا وجود ندارد، راه بهتری از بررسی این بازی برای پی بردن به تحولات جهانی شدن نمیتوان یافت. ما معمولاً مطالعه فرهنگی عامه را به نفع مطالعات متعارفتر سیاست و اقتصاد رها میکنیم. اما فکر میکنم مطالعه جهانی شدن نیز متضرر شده است.
* پس فوتبال جایی است که در آن جهانها با هم تلاقی میکنند.
- بله، این بازی دارای تمام پس زمینههای سیاسی و نیز حضور شرکتهای چند ملیتی است. لازم نیست خیلی مداقه کنید تا به موضوعهای مهمتر مرتبط با آن پی ببرید. اگر قرار بود درباره بیسبال آمریکایی یا لیگ بسکتبال NBA بنویسید، خیلی باید سعی میکردید تا به بخش مرتبط با سیاست آن میرسیدید. مطمئن هستم سیاست به شکلی با این ورزشها مرتبط است، اما این ارتباط به راحتی معلوم نیست. از سوی دیگر در فوتبال میبینید که نظردادن سیاستمداران مانند فرانکو، موسولینی و مارگارت تاچر در مورد این بازی سابقه طولانی دارد. وقتی سیاستمداران در این باره نظر میدهند، معمولاً به نکتهای سیاسی اشاره میکنند. تفاوت آشکاری بین گروههای ورزشی آمریکا و باشگاههای فوتبال در سراسر جهان وجود دارد. گروههای ورزشی در آمریکا نماینده نواحی جعزافیایی گستردهای هستند. بهترین تعریفی که میتوان از یک تیم ورزشی آمریکایی کرد، این است که گفت آنها «تیم آمریکا» هستند. اما باشگاههای فوتبال نماینده جوامع کوچک یا محلات هستند. وقتی باشگاهی نماینده یک محله است، در واقع نماینده بخشی بسیار مشخص از جمعیت است. باشگاههای فوتبال نماینده قومیت، طبقه، دین یا کاست اجتماعی است. در نتیجه باشگاهها ذاتاً سیاسی هستند. به نظرم بههمین علت است که تماشای بازی این قدر هیجان انگیز است.
* آیا این یکی از علل جذابیت این بازی در جهان است؟
- همین طور است. به رغم اینکه فوتبال جهانی شدن را به نمایش میگذارد، در بسیاری موارد فوتبال ریشه استواری در پدیدههای محلی دارد. همذات پنداری انسان با یک باشگاه فوتبال مشهور رابطه زیادی با آن دارد که شخص چگونه خود را در مقام انسان تعریف میکند. این یک علت، آن است که چرا این بازی این قدر خشونت ایجاد می کند. این جنبه تاریک بازی با فرهنگ هواداران آن گره خورده است چون باشگاهها نماینده چیزهای فراتر از شهری هستند که شخص در آن زندگی میکند.
* به نظر شما اگر فوتبال به وجود نیامده بود، ورزش دیگری جایگزین آن میشد؟
- اینطور فکر میکنم. اما فوتبال وجهه منحصر به فردی دارد که به آن کمک میکند در سراسر جهان پخش شود. بازی فوتبال به وسایل زیادی نیاز ندارد. بنابراین بازی کردن آن در هر کجا آسان است. نبود مقررات پیچیده زیاد در بازی سبب میشود که زبان به مانع بدل نشود.
* در کتابتان نوشتهاید «انسان علاقه زیادی دارد که با یک گروه شناخته شود. این غریزهای اجتنابناپذیر، فراموش نشدنی و ذاتی است. نفی این علاقه نفی طبیعت انسان و عزت انسان است.» میتوانید در این مورد توضیح بیشتری بدهید؟
- میتوانم با استفاده از یک استعماره ورزشی آن را تشریح کنم. المپیک رخدادی است که تماماً به همکاری بینالمللی مربوط میشود. افراد باید قاعدتاً نماینده ملل خود باشند، اما این کار اساساً به نام همبستگی انسان انجام میشود. المپیک مشخصاً تصریح میکند این رخداد صرفاً یک بازی است و اینکه ملل نوعی مفهوم بیمعناست.
در نتیجه المپیک هرگز نمیتواند هیجان و شوری را که جام جهانی یا قهرمانی باشگاههای اروپا ایجاد میکند، پدید آورد.
ما خودمان را از ملیگرایی دور میکنیم چون موارد زیادی از آن دیده میشود که ملیگرایی پایان تیرهای داشته است، اما فکر میکنیم اگر کل تاریخ انسان را در نظر بگیریم، میبینیم کارکرد دولت- ملت بهعنوان مفهومی برای سازمان دهی انسان حول آن بسیار بهتر از مفاهیم دیگر بوده است. مثلاً کارکرد سازماندهی آن بهتر از قبیله یا خانواده یا گروههای قومی است. دولت- ملت مفهومی بسیار انعطافپذیر و تکثرگرا است. نگرانیام از جهانی شدن این است که اگر تدریجاً هویتهای کلیتری را بپذیریم مثلاً اینکه «ما همه اروپایی هستیم» یا «همه آمریکای لاتینی هستیم» آنها مبهمتر از آن هستند که معنای زیادی داشته باشند و ما به راهنمای قدیمیتری برای شناخت خود متوسل خواهیم شد؛ قبیلهایتر خواهیم شد.
* پس المپیک ملیگرایی در مقیاس اندک است؟
- المیپک رویای بزرگ جهانگرایی است. رویایی دوست داشتنی است که همه میپسندیم؛ اینکه نژاد انسان فراتر از تمام تفاوتهای مختلف است و اینکه نهایتاً میتوانیم به پیش برویم و همکاری کنیم.
* اما فوتبال چیز دیگری به ما میگوید؟
- باشگاه فوتبال بارسلون را در نظر بگیرید. از هر جهت که در نظر بگیریم، علیالقاعده کاتالان ها فایدهای از تعریف هویت خود نمیبرند. آنان اعضای بسیار موفق ملت اسپانیا هستند. تاریخ آنان حفظ شده و مورد تهدید نیست. با این حال، همچنان این احساس انسانی ذاتی را از خود نمایش میدهند که با گروهی شناخته شوند. این را میتوان از اشتیاق آن نسبت به باشگاه فوتبال اف ث بارسلون فهمید که نماد بزرگ ملت کاتالان است.
* در کتابتان در این باره حرف میزنید که چقدر هواداران بارسلون متمدن هستند. اما نمونههای بیشتری از ضدیت وجود ندارد، یعنی جنبه زشت هم ذاتپنداری با باشگاهها؟
- دقیقاً اینگونه است، این بازی جنبه تاریک هویت گروهی را نیز نشان میدهد. فکر نمیکنم، تیمهای فوتبال نماینده خوبی برای دولت- ملت است. به نظرم بارسلون منحصر به فرد است، چون بهطور غیرمستقیم نماینده ملیگرایی است.
* با این نظر موافقید که آمریکا هنوز نتوانسته است به فوتبالی جهانی برسد؟
- جهانی شدن فقط به گسترش یک دسته انگارههای فرهنگی محدود نمیشود. جهانی شدن بیشتر به این مربوط میشود که چگونه رسانهها و اقتصاد جهانی، جهان را کوچکتر کرده است. رسانهها و اقتصاد جهانی گسترش افکار و محصولات را از کشوری به کشوری دیگر آسانتر کرده است.
* پس دیوید بکهام نماد جهانی شدن است؟
- بله، فکر میکنم وی برای این مقصود بسیار مناسب است. وی به خودی خود یک گروه چند ملیتی است که میتواند مورد پسند آسیاییها، اروپاییها و شاید بعداً آمریکاییها واقع شود. چند سال پیش در تایلند بودم. بکهام آنجا شهره بود. در معبد معروف پاری واس در بانکوک، راهبها حتی یادبودی برای بکهام داشتند. نشریه هواداران منچستر یونایتد حدود 30000مشترک در تایلند داشت.
* وقتی این تیم به آسیا آمد؛ مردم سرازپا نمیشناختند.
- هویت به انواع و اقسام شکلهای عجیب بروز میکند. بنگلادش را در نظر بگیرید. در خلال جام جهانی 1998، بین هواداران تیم برزیل و آرژانتین در این کشور اغتشاش رخ داد. چرا این بنگلادشیها باید با این شدت با برزیل و آرژانتین هم ذاتپنداری کنند؟ میتوانم این را درک کنم که وقتی خودشان تیم موفقی ندارند، میتوانند روحیه تیمی خود را به سوی دیگری هدایت کنند، اما چرا باید با چنان حرارتی از این تیمها دفاع کنند که خودشان را بزنند و بکشند؟
در انگلیس، باشگاهی وجود دارد که بهطور رسمی تا تنهام نام دارد، اما خود را بیدوس(YIDDOS) میخواند و با وجودی که بازیکنان آن یهودی نیستند، هویت یهودی پیدا کردهاند. یکی از چیزهایی که از این مورد معلوم میشود این است که چگونه میتوان هویت گروهی را ساخت. میتوان چنین چیزی را به آسانی پذیرفت. از یک نظر این امر امیدوار کننده است چون نشان میدهد اگر با مردم به درستی برخورد شود، میتوان کینههای دور و دراز را دور ریخت. اما از سوی دیگر عجیب است که آدمها بیهیچ دلیل نسبت به هویتی احساس دلبستگی کنند. خیلی اوقات، این هیجانها ساخته و پرداخته افرادی است که میخواهند پول درآورند. تبدیل هویت به جنس به این شکل، بهطور بالقوه میتواند شکوفا شود. برای من، این مفهوم واقعاً ترسناک است.
* متوجه شدم شما در سراسر کتاب نامی از دیهگو مارادونا نبردهاید. به نظر شما، سقوط وی گویای چه حقیقی در ساختار افراد مشهور جهان است؟
- مارادونا بهخودی خود یک نمونه مطالعاتی است. من ارزش زیادی برای مارادونا بهعنوان بازیکن قائل هستم. او نه فقط در زمین بازی بلکه در چگونگی ایستادن در برابر باشگاهها و نیز کل دستگاه بازاریابی، فردگرا واقعاً طغیانگر بود. اما از اینکه وی به شخصیت مقابل پله بدل شود، خوشم میآید. پله علامت تجاری منحصر به فرد و سخنگوی هر چیزی، از دارو گرفته تا دار و دسته نظامی برزیل بود. وی اجازه داد نظام از وی حداکثر بهرهبرداری را بکند، کاری که مارادونا هرگز به آن رضایت نداد.
* من آخرین بازی مارادونا را پیش از بازداشت در سال 1991 دیدم. چاق و خسته بود و اصلاً ندوید اما در سه گل کمک کرد.
- برای من، مارادونا مظهر چیزهای شگفتانگیز در مورد فوتبال است. کوتاه بود و چاق. بهترین دنیا بود. فوتبال ورزشی برای همه بود، برخلاف بسیاری از ورزشهای آمریکایی. لازم نیست بیش از دومتر قد یا 120کیلو وزن داشته باشید یا برای بازی مواد استروئیدی زیادی مصرف کنید. فوتبال نیازمند مهارت و آمادگی جسمی است. یکی از جالبترین عناصر بازی آن است که ممکن است تیمهای نیمه حرفهای بیایند و بهترین تیم جهان را ببرند. برای آمریکاییها جالب است که یک آدم چاق و کوتاه میتواند از بهترین بازیکنان یک بازی باشد.
* آیا جا نیفتادن فوتبال در آمریکا به علت نفوذ ناپذیری فرهنگ ماست؟
- نه واقعاً، به راحتی نمیتوان به توضیحی دست یافت که چرا این بازی در آمریکا جا نیفتاده است. فکر میکنم علت این است که لیگهای فوتبال اصیل آمریکا در اوایل قرن بیستم بهخوبی مدیریت نشدند.
* جالب است که نگرش آمریکاییها نسبت به فوتبال را با موضوع جنگهای فرهنگی جدید مرتبط کردید و گفتید طرفداران جهانی شدن هوادار شدهاند، در حالی که طرفداران مسائل فرهنگی به ضد هوادار تبدیل شدهاند و این متنفران از فوتبال در طیف سیاسی پخش شدهاند.
- درست است. بین متنفران از فوتبال و دوستداران بیسبال همبستگی وجود دارد. بیسبال ورزشی است که فوتبال آن را تهدید میکند. بیسبال از سنتهای والای آمریکایی است. این حقیقت که بیسبال در خلال ربع قرن گذشته از نظرمشارکت بازیکنان، محبوبیت برنامه تلویزیونی و غیره نزول کرده است، بسیاری را نگران کرده است. میتوان از برخی جهات گفت بیسبال قربانی جهانی شدن نیست، بلکه بیسبال ورزشی است که نتوانسته است بر عصر جهانی شدن غلبه کند. البته من نمیگویم بیسبال از بین خواهد رفت.
* شما نوشتید که مشارکت نوجوانان در بیسبال بین سالهای 1987 تا 2000، 47 درصد کاهش یافت. این نشانه خوبی نیست.
- فکر میکنم یکی از دلسرد کنندهترین چیزها در باره سرنوشت بیسبال، ناتوانی آن برای فراتر رفتن از کودکان سفید پوست است. این ورزش نتوانسته است وجهه بینالمللی پیدا کند. بیسبال در آمریکای لاتین همچنان محبوب است، اما وقتی بچههای آمریکای لاتین به آمریکا می آیند، بچههای نسل دوم آنان به این ورزش کشیده نمیشوند. مشارکت سیاهپوستان در این ورزش کاهش یافته است که نشانه خوبی نیست.
* آیا کار آن تمام است؟
- کارش تمام نیست، بلکه فکر میکنم جایگاه آن در فرهنگ نزول کند.
* به همراه هویت آمریکایی؟
- فکر نمیکنم. این استدلالی است که ساموئل هانتینگتن در کتاب جدید خود میکند، اینکه مهاجرت و جهانی شدن تهدیدی برای هویت آمریکای است. اما من شاهد چنین رخدادی نیستم. فکر میکنم آمریکاییها از هویت ملی خود مطمئن هستند. علت این است که ما مهاجرت و تکثرگرایی را جزیی از منشور ملی خود میدانیم. بهنظر من، پذیرش فوتبال بهعنوان یک ورزش ملی مطابق با آمریکایی بودن است و بههیچ وجه تخریب آن محسوب نمیشود.
برانکو در کنفرانس مطبوعاتی : دایی در لیست تعویض بود
سرمربیتیم ملیکشورمان پس از تمرینات امروز این تیم گفت: تیم ملی ایران در برابر با مکزیک مغلوب اشتباهات فردی شد.
به گزارش خبرنگار اعزامی تبیان از آلمان، برانکو ایوانکوویچ در جمع خبرنگاران اظهار کرد: نتوانستیم برابر مکزیک پیروز شویم در حالی که بازی بسیار نزدیکی بود؛ اما، به دلیل اشتباهات فردی نتیجه سه بر یک رقم خورد. این شکست به دلیل اشتباه تمام بازیکنان بود نه علی دایی، یا یک بازیکن دیگر.
وی افزود: این اشتباهات در بازیهای دیگر نیز رخ میدهد. برخی بازیکنان ما به دلیل مصدومیت هنوز به آمادگی کامل نرسیدند. علی کریمی و مهدویکیا از این نمونه هستند. در یحیی گل محمدی و علی دایی نیز نوعی خستگی دیده میشود.
برانکو خاطر نشان کرد: این مشکلاتی است که ما باید به موازات تمریناتمان آن را بررسی کنیم. دایی و هاشمیان به سختی میتوانند بازی کنند، آنها شرایط بدی دارند و غافلگیری دوباره میتواند موجب مصدومیت آنها شود. مهدوی کیا نیز با مشکل مصدومیت روبروست.
برانکو در مورد علت تعویض نشدن علی دایی و وحید هاشمیان خاطر نشان کرد: برهانی خود را برای ورود به زمین آماده میکرد و حتی نام این دو بازیکن در لیست تعویض بود اما، ناگهان ما گل دوم را دریافت کردیم و ناچار شدیم نصرتی را تعویض کنیم.
ایوانکویچ در مورد استفاده از ابراهیم میرزاپور نیز تصریح کرد: معتقدم میرزاپور بهتر از طالبلو و رودباریان است. میرزاپور پیش از دریافت گل دوم، عملکرد خوبی داشت. در آن صحنه نیز تنها این بازیکن مقصر نبود. ابتدا کعبی سپس میرزاپور و در نهایت رضایی اشتباه کردند.
سرمربی تیم ملی در مورد چگونگی آماده سازی مجدد روحیه بازیکنان نیز گفت: ما تمام تلاشمان را انجام می دهیم تا به شرایط ایدهآل برسیم اینجا جام جهانی است و تمامی تیمها این وضعیت را دارند.
وی افزود: ابتدا قرار بود، هادی شکوری به جای بازیکنی آسیب دیده به آلمان بیاید؛ اما، قرار شد محرم نویدکیا جانشین او شود.
برانکو توضیح داد: با بررسی کادر فنی، مهرزاد معدنچی در منطقهی چپ برای ما خوب بازی میکند و خلأ را پر میکند. زندی هم روز به روز بهتر میشود و به مرز آمادگی نزدیک میشود، بهتر شدن شرایط زندی سبب شد که تصمیم بگیریم که نویدکیا بیشتر به دردمان میخورد. دو دلیل برای این کار داشتیم، دلیل اول ما این بود که محرم تمرینات مستمری داشت و دوم اینکه میخواهیم در بازیهای آینده تهاجمی بازی کنیم. می دانستیم نویدکیا این خصوصیت را بیشتر از بقیه دارد. او یکی از بازیکنان قوی پیش از اعزام بود. مصدومیت او موجب شد که نتواند به همراه ما بیاید. اما، در تمرینات امروز نویدکیا بدون هیچ مشکلی تمرینات عادی را انجام داد.
برانکو تصریح کرد: به بازیکنان تبریک میگویم، اتفاقی رخ نداده؛ فوتبال تنها یک بازی است، تمام تلاشمان را میکنیم تا برای بازی با پرتغال آماده شویم. نسبت به این تیم شناخت کامل داریم، همکارم بازی پرتغال و آنگولا را به طور مستقیم تماشا کرده و نقطهی مبهمی نداریم. بازی بسیار سختی است. همه مسابقات بسیار سخت خواهند بود. هنوز هیچ چیزی از دست نرفته و هنوز دو بازی دیگر در پیش رو داریم.
وی در مورد بازی آنگولا و پرتغال نیز گفت: این دیدار را تماشا کردم. به دلایل تاریخی بازی سخت و محکمی بود، دو تیم عملکرد خوبی داشتند و یکبار دیگر سطح بالای رقابتهای جام جهانی را نشان دادند.
برانکو در ادامه به تفسیر بازی ایران برابر مکزیک پرداخت و تاکید کرد: میخواهم تاکید کنم با تیم چهارم جهان بازی میکردیم و طبیعی بود که برابر این تیم کار دشواری داشته باشیم. آنها دو ماه تمرین کردند و مدت تمریناتشان بیش از سایر سی و یک تیم جام جهانی بود.
تیم ملی برابر مکزیک دو نیمهی کاملا متفاوت داشت. سرمربی کروات تیم ملی این موضوع را طبیعی میداند: ما نیمهی اول بهتر بودیم همان طوری که مکزیک نیمه دوم بهتر از ما بود. همه تیمهای جهان این گونه هستند، حتی برزیل قهرمان جهان هم نمی تواند دو نیمه کاملا برابر و خوب داشته باشد. یک سری شرایط و اتفاق های غیر قابل پیشبینی دست به دست هم دادند که این چنین شد.
برانکو در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره تغییر زمان تمرین از ساعت 3 به 6 بعدازظهر گفت: به سبب گرمای هوا تصمیم گرفتیم که تمرینها ساعت 6 برگزار شد. فردا هم این ساعت به تمرین خواهیم آمد؛ اما، پنجشنبه و جمعه تمرینها ساعت 3 برگزار میشود تا به شرایط بازی عادت کنیم.
نقش تغذیه درپیش گیری از پوکی استخوان
پوکی استخون حالتی است که درآن استخوان شکننده شده واحتمال شکستگی با ضربات کوچک افزایش می یابد .پوکی استخوان ازگرفتاری های بسیارشایع جوامع بشری است که بعد از سن 35 سالگی روند آن درانسان آغاز می شود . حدود نیمی از زنان مسن تر از 45 سال و90 درصد زنان مسن تر از 75 سال به بیماری پوکی استخوان مبتلا می شوند . مردان مسن نیز به پوکی استخوان دچارمی شوند که البته میزان ابتلای آنان کم تر از زنان است .به طورتقریبی از هرسه زن یک نفر وازهردوازده مرد یک نفر به پوکی استخوان مبتلا می شوند واین امر درسال ، منجر به ده ها هزار شکستگی ناتوان کننده درمبتلایان می شود که متأسفانه تعداد اندکی از مبتلایان به پوکی استخوان مورد بررسی وارزیابی قرارمی گیرند .
این شکستگی ها به طورعمده درنواحی زیر رخ می دهد : گردن ، استخوان ران ، مهره های ستون فقرات واستخوان های مچ دست ، حتی گاهی شکستگی های خود به خودی مهره ها ، گردن واستخوان ران هم دیده می شود .
می توان بافت استخوانی را به زبان ساده به صورت زیر تقسیم کرد : استخوان انسان همانند یک ساختمان است که دارای اسکلت بندی ، دیوارچینی وملات بین آجرهاست . اسکلت این استخوان ها از رشته های قوی ومحکمی به نام رشته های کلاژن تشکیل شده که مابین رشته ها را املاح کلسیم پرمی کند . هم چنین از آن جا که استخوان بافتی زنده است ، محتوای مقدارزیادی سلول های جوان وبالغ استخوانی است که وظیفه ی ساختن بافت استخوان ها را به عهده دارند .
پوکی استخوان عارضه ای است که با بالا رفتن سن به وجود می آید درنتیجه از استحکام بافت واملاح استخوانی کم شده وازمفاومت آن کاسته می شود . استخوان انسان درسن کودکی خاصیت ارتجاعی وتحمل فشارزیادتری رادارد وبه تدریج سفت ومحکم می شود واین مسئله درسن 20 سالگی به اوج خود می رسد وبین سن 20 تا 35 سالگی استحکام استخوان به همان قوت باقی می ماند . به همین دلیل درافراد جوان فقط ضربات بسیار شدید مثل تصادفات می تواند منجر به شکستگی استخوان شود . اما از این سن به بعد به تدریج وبا سرعتی کم ، از تراکم استخوان کاسته می شود واستخوان ها با بالا رفتن سن پوک می شوند . درزنان ، بعد از سن یائسگی به علت توقف ترشح هورمون های زنانه ونقش مهم این هورمون ها دراستحکام استخوان ها ، شیوع پوکی استخوان زیادترمی شود .
چه کسانی درمعرض پوکی استخوان قراردارند ؟
به طورتقریبی وبا احتمال بسیار زیاد همه ی ما درمعرض پدیده ی ناخوشایند پوکی استخوان قرارداریم .
- افراد مسن درمعرض ابتلای بیش تری قراردارند .
-عارضه پوکی استخوان درنزد خانم ها بعد از سن یائسگی بسیارشایع است وزنان ، بیش از مردان به پوکی استخوان مبتلا می شوند . به ویژه اگر یائسگی زودرس درخانم ها ایجاد شده باشد .
-تحرک بدنی وورزش ، باعث استحکام استخوان ها درهر سنی می شود .عدم تحرک واستراحت زیاد باعث تحلیل استخوان ها وپوکی سریع استخوان ها می شود ودرد های شکستگی استخوانی را بیش تر می کند .
- گاه پوکی استخوان دربرخی از خانو اده ها بیش تر دیده می شود . هم چنین دربعضی نژاد ها مثل بعضی از نژادهای آسیایی این پوکی بیش تر است .
- تغذیه نقش مهمی درپوکی استخوان به عهده دارد . افرادی که کلسیم کافی دررژیم غذایی آن ها وجود ندارد ویا ویتامین D کافی دریافت نمی کنند درمعرض ابتلای بالاتری هستند .
-هم چنین نتایج حاصل از مصرف سیگار ، الکل وقهوه ی زیاد هم درپوکی استخوان ثابت شده است .
کسانی که خود سیگار می کشند ، یا هم نشین سیگاری ها هستند درمعرض پوکی استخوان زودرس قراردارند وزنانی که سیگار می کشند دچار پوکی استخوان شدیدتری هستند .
- استفاده ی طولانی از کورتون ها ویا داروهای ادرارآور می تواند باعث پوکی استخوان شود. البته باید دانست که مصرف یک یا چند آمپول کورتون درسال چنین اختلالی را ایجاد نمی کند .
-افرادی که از بعضی اختلالات هورمونی مشخص رنج می برند مثل پرکاری تیروئید وپاراتیروئید ، کم کاری غدد جنسی ، وبیماری کوشینگ درمعرض ابتلای بالاتری برای پوکی استخوان هستند.
متأسفانه باید گفت به طورمعمول پوکی استخوان قبل از بروزعوارض آن علامتی ندارد . علایم هنگامی ایجاد می شود که شکستگی اتفاق افتاده باشد . درد ناگهانی وشدید درستون فقرات می تواند از علایم شکستگی های ستون فقرات باشد .
ممکن است شکستگی مهره بدون درد اتفاق افتد وبه صورت خمیدگی ستون فقرات وکاهش قد بیمار دیده شود .
اگر چه عکس برداری با اشعه ایکس به تشخیص شکستگی کمک می کند ، ولی برای تشخیص زودرس آن روش مناسبی نیست . پس بهتر است کلیه ی افرادی که درمعرض خطر پوکی استخوان قراردارند ، قبل از شروع عوارض ، مورد ارزیابی قرارگیرند ودرصورت مبتلابودن،اقدامات پیش گیری اعمال شود .
بهترین روش برای تشخیص پوکی استخوان ، سنجش تراکم استخوان یا دانسیتومتری است . خوش بختانه امروزه برای سنجش تراکم استخوان دستگاه های جدیدی ساخته شده اند که می توانند با دقت نسبتا زیادی تراکم استخوانی ونسبت آن با استخوان سالم وسن مناسب را اندازه گیری کنند . آزمایش سنجش تراکم استخوانی بدون درد است وتنها چند دقیقه طول می کشد ، هم چنین احتیاج به آمادگی قبلی ندارد ودرطی آن دارویی مصرف نمی شود . این سنجش پزشک را قادر می سازد تا شدت پوکی استخوان را ارزیابی کند ودرنتیجه استحکام استخوان را بسنجد .
بنابراین بهترین روش پیش گیری از پوکی استخوان وعوارض آن ،رعایت رژیم غذایی مناسب ، فعالیت ورزشی مناسب ودوری از عوامل کمک کننده درافزایش پوکی استخوان مانندمصرف سیگار ( به ویژه تمام موارد ذکر شده تا قبل از سن 35 سالگی ) وارزیابی های لازم برای تعیین میزان تراکم استخوانی است .
می توان با روش های بسیارساده ای خطرپوکی استخوان را کاهش داد:
- بااطلاع از وضعیت استخوان به ویژه درخانم ها دردوران نزدیک به یائسگی ، به وسیله ی مشورت باپزشک ، به کاربردن روش های تشخیص مناسب ودرصورت نیاز تجویزداروهای ویژه می توان از پیشرفت بیماری وعوارض حاصل از آن پیش گیری کرد .
-تغذیه ی مناسب ، ازروش های بسیارمؤثر برای پیشگیری از پوکی استخوان است . غذای انسان باید محتوی پروتئین ها واملاح کافی وویتامین های لازم باشد تا روند پوکی استخوان کندتر شود .
بهترین منبع کلسیم وپروتئین ، شیر ، پنیر ، ماست ، وغذاهای دریایی به ویژه ماهی است .
کلسیم یکی ازاجزای سازنده ی استخوان است وغذای روزانه ی هر فرد بالغ باید حداقل حاوی 1000 تا 1200 میلی گرم کلسیم باشد . البته این مقدار نیاز درزنان باردار ، شیرده ، یائسه ، افراد مسن وبچه ها بیش تربوده وبین 1500 تا 2000 میلی گرم است . همان طوری که گفته شد فراورده های لبنی مانند شیر، ماست ، پنیر ، کشک وقره قورت از منابع بسیارخوب ومهم کلسیم اند . سایر منابع حاوی کلسیم عبارت اند از : سبزیجات برگ سبز، کلم پیچ ، شلغم ، هویج ، پرتقال ، انگور، توت فرنگی،خرمالو،زیتون،جعفری ، اسفناج ، کرفس، کشمش ، بادام ، پسته ،گردو، حبوبات وغذاهای دریایی مانند ماهی به ویژه ماهی تن ، کیلکا وساردین .
درزیربه مقادیر تقریبی کلسیم دربعضی ا زموارد ذکرشده اشاره ای می شود :
پوکی استخوان یکی ازمهم ترین عوارض کاهش مصرف کلسیم است ودرصورت همراهی باعواملی مانند :کمبود ویتامین Cکمبود ویتامین D ، درمان با استروئیدها (کورتون) ، بی حرکتی ، مصرف الکل و… برشدت آن افزوده می شود . پس بیاییم با رعایت نکات زیرحافظ سلامتی استخوان ها وجلوگیری از پوکی استخوان خود درسن میان سالی وپیری باشیم .
1- هم اکنون که مقدارنیازروزانه کلسیم خود رامی دانید سعی کنید به میزان لازم از مواد حاوی کلسیم درروز استفاده کنید ، تا دچار کمبود میزان کلسیم نشوید . این ذخیره سازی به ویژه دردهه ی دوم وسوم بسیار پراهمیت است .درصورتی که نمی توانید مقدارلازم کلسیم را ازفراورده های غذایی طبیعی تهیه کنید ، برای جلوگیری از این بیماری ناخوشایند سفارش می شود ،به مصرف ترکیبات مکمل غذایی موجود دربازاربپردازید .
2-ویتامین Dبرای سلامتی استخوان ها وجذب کلسیم لازم وضروری است . بنابراین زمانی را دربیرون خانه بگذارنید تا آفتاب بتواند پوست را برای ساختن ویتامین D تحریک کند .
3- به طورمنظم ورزش کنید . استخوان های اطفال با ورزش کردن ، محکم می شوند ورشد طبیعی خواهند داشت . البته افراد بالغ هم باید تحرک کافی داشته باشند . استراحت وعدم تحرک باعث تحلیل بافت استخوانی می شود . بهترین ، مفیدترین وبی خرج ترین ورزش برای انسان های بالغ وبه ویژه افراد مسن پیاده روی است .
توجه داشته باشید که ورزش های تحمل وزن مثل پیاده روی نقش مهمی دررسوب کلسیم دراستخوان ها دارند . ورزش هایی که فشار وتحمل استخوانی ندارند کم تراز ورزش های تحمل وزن دراین مسئله اثرمثبت دارند .
4-ازمصرف مواد افزایش دهنده ی پوکی استخوان مانند، الکل ،سیگار ، قهوه ی فراوان و… خودداری کنید .
5-جای گزینی هورمون های زنانه درخانم های یائسه زیر نظر پزشک می تواند مانع پوکی استخوان زودرس شود
درمان پوکی استخوان
اگر پس ازسنجش تراکم استخوان ، معلوم شد که مبتلا به پوکی استخوان هستید ، با نظرپزشک خود می توانید تحت درمان های زیرقراربگیرید :
درمان های متفاوتی هم اکنون برای پوکی استخوان وجود دارد که هرکدام با توجه به شرایط بیمار برای وی انجام می گیرد .ازجمله تجویزترکیبات حاوی کلسیم وویتامین D، تجویز ترکیبات فلوراید وداروهای کاهنده ی سرعت پوکی استخوان مانند E t id ronle، Alendronale و… که تمام موارد ذکر شده بسیار پرخرج وگران هستند وتنها مورد اول یعنی کلسیم وویتامین D قابل دست رس تر ، کم هزینه تر وبرای عموم قابل استفاده تر است .
توصیه طلایی دنیای تغذیه :
مصرف روزانه ی نیم لیتر شیر 50 درصد نیاز افراد بالغ به پروتئین و100 درصد نیاز افراد به کلسیم را تأمین می کند .
داروی سلامت و جوانی رایگان در دسترس شماست
چرا مردم جهان به طور گسترده به ورزش می پردازند؟
یکی از دلایل آن این است که تناسب بدنی، چشمه جوانی و سلامت است. ورزش راهی برای رهایی یافتن از زندگی ای است که در آن انسان با عجله غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد ورزش باعث می شود خوب ظاهر شوید و احساس خوبی داشته باشید.
تحقیقات نشان می دهد تمرین شدید به جلوگیری از حملات قلبی کمک می کند و باعث کنترل وزن می شود و احساس بهتر بودن را القا می کند و خلاقیت را بالا می برد.
از نظر پزشکی معلوم شده است ورزش به بیماران مبتلا به دیابت، زخم معده، ناراحتی عصبی، فشار خون بالا، کمر درد، بیماریهای قلبی، افسردگی، واریس و سردردهای قاعدگی کمک می کند.
همچنین حالت خماری، یبوست و بی خوابی را مداوا می کند. به عنوان مثال در دیابت، کاهش چربی بدن به وسیله تمرین، توانایی آن را برای استفاده از قند افزایش می دهد.
ورزش چگونه خلق و خو را بهتر می کند؟
یکی از دوستانم که روان شناس است، قصد داشت تز دکترای خود را درباره این که بعد از متوقف شدن تمرین یک فرد چه روی می دهد، بنویسد. او در جستجوی 30 نفر ورزشکار بود که در بلند مدت تمرین کرده باشند و موافقت کنند که به مدت 8 هفته تمرین خود را متوقف کنند. او نتوانست کسانی را بیابد که داوطلب این کار باشند و باید این مطالعه را کنار می گذاشت.
افرادی که منظم تمرین می کنند، از نظر جسمی و روحی به تمرین معتاد می شوند.
این حالت، اعتباد مثبت نامیده می شود، زیرا نتایج آن ثمربخش است. چنین افرادی حالت طبیعی بالایی دارند، یعنی آرامترند، فشار عصبی کمتری را تحمل می کنند و در مقابل فشار و ناراحتی زندگی روزمره کمتر آسیب می پذیرند. آنها قادرند تمرکز جدی تری داشته باشند، در درس و کار بهتر عمل کنند و در شب عمیق تر بخوابند. تجربه خود من نمونه ای برای تاثیر موضوع بالاست.
در 20 دقیقه اول، از خود سوال می کنم چرا در حال زجر داده خویش هستم؟ بعد از 30 دقیقه کم کم احساس رضایت به من دست می دهد و اضطراب و فشار عصبی و ترس ناپدید می شود.
ظرف 40 دقیقه تمام عقاید نادرست از ذهنم خارج می شود. بعد از یک ساعت حرکت بی وقفه، به رضایت کامل می رسم.
برخی ها این حالت را رسیدن به قله مافوق می نامند. بعد از دویدن، انسان جدیدی می شوم که در حالت روح بخشی که از 6 تا 24 ساعت طول می کشد نه خستگی می شناسد و نه اضطراب. دوچرخه سواران، کشتی گیران، شناگران، تنیس بازان و بسکتبالیست ها نیز این حالت مافوق را از تمرین تجربه می کنند. مطالعات بالینی فراوان نشان می دهد که تمرین خلق و خو را بهبود می بخشد و باعث بهره مند شدن از احساس بهتر بودن می شود.
هربرت دو مدیس، استاد باتجربه تربیت بدنی، کشیدگی عضلانی را در برخی موارد بعد از این که نیمی را به تمرین درآورده بود و نیمی دیگر را داروهای آرامبخش داده بوده، مورد آزمایش قرار داد. او دریافت تمرین ناچیزی مانند 15 دقیقه پیاده روی بیش از آرام کننده سبب تمدد اعصاب می شود. دکتر ویلیام پی مورگان استاد روان شناسی دریافت تمرین خواب را کاهش می دهد.
تام کورتن استاد تربیت بدنی، پرسشنامه هایی را برای 2500 ورزشکاری که گفته بودند از هنگام آغاز تمرین انرژی بیشتر و فشار عصبی کمتر داشته اند، فرستاد. دانشمندان دقیقا قادر به توضیح این مساله نیستند که چرا یا چگونه تمرین کار بالا را انجام می دهد. برخی محققان فکر می کنند علت این حالت سطوح افزایش یافته نورآدرنالین در مغز است.
نورآدرنالین هورمونی است که برای انتقال پیامهای مغز در امتداد اعصاب معین در بدن ضروری است.
افرادی که شاد به نظر می رسند، سطوح بالایی از نورآدرنالین در دستگاه گردش خون دارند، در حالی که افراد افسرده سطوح پایینی از این ماده را دارند. این اختلاف هیچ جا همچون وجود یک بیماری روانی که در آن حالت بیمار بین شادی و افسردگی در نوسان است، به روشنی نمایش داده نشده است. در طول حالت شادی سطح نورآدرنالین بیمار بالا می رود و در حالت افسردگی این سطوح بسرعت پایین می آید.
دانشمندان نمی دانند آیا نورآدررنالین علت تغییر خلق است یا نتیجه آن. دکتر رابرت اس براون و دکتر فردگووین مشغول تلاش برای تشخیص این موضوع هستند که آیا سطح نورآدرنالین با ورزش افزایش می یابد. اگر این سطوح بالا رود، تئوری نورآدرنالین ممکن است توضیح دهد که چرا شما پس از تمرین از احساس خوبی بهره مند می شوید.
ورزش، خون بیشتری به مغز می رساند
مغز شما با خون بیشتر، اکسیژن بیشتری دریافت می کند. افراد سالخورده ای که اکسیژن به آنها داده می شود، اغلب واضح تر فکر می کنند و خلق و خویشان بهتر می شود. اگرچه اطلاعات پزشکی محکمی درباره نقش ورزش در این زمینه وجود ندارد، ولی ممکن است تمرین ورزشی در یک وضع مشابه خلق و خوی فرد را بهتر کند.
ورزش سطح نمک در مغز را پایین می آورد
پایین آوردن سطوح نمک در مغز ممکن است خلق و خو را بهبود بخشد. پزشکی به نام دکتر رابرت راون برای درمان زنانی که درست پیش از دوره قاعدگی افسرده می شوند، ورزش و داروی مدر را با موفقیت به کار گرفته است. افسردگی و فشار عصبی پیش از قاعدگی ممکن است ناشی از نگهداری نمک باشد، که علت آن سطوح هورمون بالاست.
ورزش، خواب عمیق را افزایش می دهد
در سال 1966 دکتر فرد بالکند، اولین کسی بود که از نظر علمی نشان داد تمرین بدنی سنگین، خواب عمیق را بیشتر می کند.
دکتر کالین شاپیرو از آفریقای جنوبی و آر. بی زلوتی از دانشگاه مانی توبا در کانادا در بررسی های مستقل خود نشان دادند میزان خواب عمیقی که فرد می کند، متناسب با انرژی صرف شده در طول روز است روزانه هر چه بیشتر تمرین کنید، خواب عمیق تری خواهید کرد. افرادی که فارغ از افسردگی و مسائل روحی هستند، خواب عمیق تری دارند. به عبارت دیگر، 85 درصد افرادی که آشفتگی روحی دارند، بر اساس بررسی دکتر آنتونی کالس از استادان روانپزشکی در دانشگاه پنسیلوانیا دچار بی خوابی مزمن هستند. ارتباط بین خواب عمیق و مسائل روحی آشکار نیست. در هر حال درمان شناسی خواب برای تسکین مسائل فکری در کلینیک های اروپایی مورد استفاده قرار گرفته است. اگر یک فرد افسرده را تمام شب بیدار نگاه دارند که برای خوابیدن عمیق در روز بعد به حد کافی خسته شود، در حالت بهتری بیدار خواهد شد.
ورزش و اختلالات فکری
نه فقط افراد سالم از برنامه های ورزشی منظم سود می برند، بلکه روان شناسان دریافته اند تمرین ورزشی در مداوای اشخاصی که به نوعی بیماری فکری دارند، مفید است. دکتر کاسترو بالا از روان پزشکان سان دیاگوی کالیفرنیا اختلالات روحی را به وسیله دویدن نرم با موفقیت درمان کرده است. او گزارش می دهد: من هرگز این نوع موفقیت را با روان پزشکی تجربه نکرده ام. در اثر ورزش، یک بیمار اعتباد به هروئین را ترک کرد و بیماری دیگر که زمانی دچار جنون سوء ظن و هذیان گویی شده بود، به مدرسه بازگشت و معدل خوبی در دروس خود به دست آورد.
دکتر جان اچ گریست، روان پزشکی دیگر در اولین بررسی کنترل شده دویدن نرم به عنوان درمانی برای بیمارانی که افسردگی بالینی دارند، انها را هم با دویدن و هم با درمان روانی معالجه کرد. شرکت کنندگان در این برسی یک فهرست ثبت علایم بیماری را که درجه افسردگی را اندازه گیری می کند، کامل کردند. بعد از 2 هفته گریست گزارش داد کسانی که به دویدن پرداخته بودند، بهبود چشمگیری یافتند، در حالی که بسیاری از افرادی که تحت درمان روانی قرار گرفته بودند، وضعی بهتر از پیش پیدا نکردند.
دکتر ادوارد گرین وود توضیح دیگری می دهد: وضع غیر عادی فکر اغلب با وضع غیر عادی کار عضله همراه است. به همین دلیل افرادی که درارای آشفتگی روحی هستند با بدن خود حرکات عجیب و غیر مانوس انجام می دهند.
درمان اختلالات فکری و جسمی تواما صورت می گیرد. برخی از اشکال تمرین ممکن است حالت عصبی و حتی شدیدترین حالتهای جنون را سبب شود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]
تعداد بازدید:4465 |
||
امروز:4 دیروز :0 |
||
درباره خودم |
||
سعید داوودی
بسیار جدی و ورزشکار |
||
لوگوی خودم |
||
|
||
لوگوی دوستان |
||
آرشیو |
||
اشتراک |
||
|
||
وضعیت من در یاهو |
||